تحوّلِ هرمنوتیکیِ پدیدارشناسی: هایدگر و ریکور

Authors

  • علی نقی باقرشاهی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین - دانشکده ادبیات و علوم انسانی - مدیر گروه فلسفه
  • میثم دادخواه دانشجوی دکتری دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین- دانشکده ادبیات و علوم انسانی
Abstract:

هستی­شناسی و هرمنوتیک در قرن بیستم تعاملاتی جدّی با هم داشته­اند؛ تعاملی که البته از طریق پدیدارشناسی ممکن شد و اوج این ارتباط را در آثار سه فیلسوف مطرح این قرن یعنی هایدگر، گادامر و ریکور می‏توان مشاهده کرد. در این مقاله مروری بر ویژگی­های برجسته خطِ سیر فلسفی ریکور ارائه می­شود؛ مسیری که او با گرفتن سرنخ از متفکران هرمنوتیک آلمان از جمله دیلتای، هایدگر و گادامر سعی در تلفیقی منطقی از دو شقِّ عمده هرمنوتیک، یعنی هرمنوتیکِ رمانتیک و پدیدارشناختی دارد؛ تلفیقی که به دنبال آن است تا حق هر دو نگاه هرمنوتیکی را ادا نموده، در عین حال نقاط ضعف آنان را نیز تا حدودی پوشش ­دهد. درحقیقت ریکور در روند فلسفی خویش به جای اینکه همانند هایدگر مستقیماً به مسئله هستی­شناسی بپردازد، با گذار از سطح معناشناسی و تلفیق آن با فلسفه تأملی درنهایت هستی­شناسی را نیز مورد توجه خویش قرارمی­دهد؛ ازاین­رو برای ریکور نیز هستی­شناسی مسئله بنیادین بود؛ اما او مسیری طولانی­تر را برای رسیدن به این هدف برگزید؛ مسیری که در آن لازم بود پدیدار­شناسی نیز در ساختاری جدید و به شکلی متفاوت از هوسرل و هایدگر مطرح شود. تلاش این نوشتار بررسی این مسیر طولانی­تر در مقایسه با نگاه مستقیم هایدگر به مسئله هستی­شناسی و بیان این ادعاست که برگزیدن این راه با وفادارماندن به هستی­شناسی هم ممکن و هم لازم بوده است؛ از سوی دیگر بررسی و ایضاحِ نقش هایدگر و ریکور در تحوّلِ پدیدارشناسیِ هوسرل از طریق تزریق هرمنوتیک به آن، بخش دیگری از این نوشتار را تشکیل می­دهد؛ همچنین این موضوع را نقد و ارزیابی خواهیم کرد که ریکور تا چه میزان توانسته است تاریخی‏بودنِ فهمِ انسان را در کنار جنبه عینی­گرایانه معرفت­شناسی حفظ کند و رویکرد او در تلفیق میان تبیین و فهم با چه چالش­هایی روبروست.  

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

هایدگر و پدیدارشناسی هرمنوتیکی هنر

در تحلیل هنر به روش پدیدارشناسی به دو جریان عمده می توان اشاره کرد: پدیدارشناسی سوبژکتیو و پدیدارشناسی غیرسوبژکتیو. پدیدارشناسان سوبژکتیو هنر ، روش هوسرل را که مبتنی بر کشف معانی و ذوات در ساحت آگاهی است، در تحلیل زیبایی شناسی به کار می برند و لذا زیبایی شناسی را به مثابه یک علم تلقی می کنند، اما در پدیدارشناسی هرمنوتیکی، عمده توجه، به ذات هنر و نسبتش با حقیقت معطوف است. در میان این گروه از پدی...

full text

هایدگر و پدیدارشناسی هرمنوتیکی هنر

در تحلیل هنر به روش پدیدارشناسی به دو جریان عمده می توان اشاره کرد: پدیدارشناسی سوبژکتیو و پدیدارشناسی غیرسوبژکتیو. پدیدارشناسان سوبژکتیو هنر ، روش هوسرل را که مبتنی بر کشف معانی و ذوات در ساحت آگاهی است، در تحلیل زیبایی شناسی به کار می برند و لذا زیبایی شناسی را به مثابه یک علم تلقی می کنند، اما در پدیدارشناسی هرمنوتیکی، عمده توجه، به ذات هنر و نسبتش با حقیقت معطوف است. در میان این گروه از پدی...

full text

تبیین مفهوم پدیدارشناسی هرمنوتیکی در طراحی محصول

پدیدارشناسی از نوع هرمنوتیک، برقراری نسبت‌های وجودی است. اینکه این نسبت‌ها چگونه می‌تواند در مواجهه انسان با جهان برقرار شود، از مهم‌ترین دغدغه‌های فلاسفۀ مختلف از جمله هایدگر، فیلسوف مشهور آلمانی است. این پژوهش در نظر دارد تا تفسیری از پدیدارشناسی ارائه دهد که بتواند در فرآیند طراحی، قابل تعمق و اجرا باشد. در این راستا، بعد از توصیف کامل پدیدارشناسی هرمنوتیک (که به طور خاص با اندیشه‌های هایدگر...

full text

دستاوردهای پدیدارشناسی هایدگر در علوم انسانی و پژوهش سیاسی

پدیدارشناسی برجسته­ترین گرایش فلسفی قرن بیستم و حتی قرن فعلی است. برخی از مدعیات این نحله فلسفی بنای بسیاری از گرایشات پیشین فلسفی که در علوم انسانی آنها را به کار می­بردیم ویران نموده است. ولی متاسفانه شاهد آنیم که پژوهشگران علوم انسانی بدون توجه به انتقادات وارده از جانب پدیدارشناسان بزرگی همچون هایدگر به راه غلط پیشین خود گام گذاشته و دستاوردهای ابطال شده قبلی را همچنان بسط و گسترش می­دهند. ...

full text

زمان در پدیدارشناسی وجودی هایدگر و آنتولوژی صدرائی

بحث زمان و ارتباط آن با هستی یکی از مباحث مهم فلسفی است. حقیقت زمان و رابطۀ آن با هستی و انسان پرسش­های مطرح در تاریخ تفکرات فلسفی بوده­اند. زمان در اندیشۀ ملاصدرا در عالم طبیعت، جلوه­ای از هستی است؛ هستی صدرا که هستی عام و اعم از سیال و ثابت بوده و زمان، منتزع از وجود سیال است. ملاصدرا با تلقی زمان به عنوان بُعد چهارم جسم، در اندیشۀ گذشتگان تحول جدی پدید می آورد و با این نگاه گسست میان اجزای زم...

full text

پدیدارشناسی هرمنوتیکی به مثابه یک روش در فلسفه‌ی مارتین هیدگر

موضوع اصلی که هیدگر در فلسفه خود مطرح می‌کند وجود است. در نظر وی، وجودشناسی بعد از افلاطون و ارسطو در مسیر فراموشی قرار گرفته و جای خود را به معرفت‌شناسی داده است. بی‌توجهی به معنای حقیقی وجود و اهتمام به موجود و ماهیت آن، احساس ناخشنودی را در هیدگر برانگیخت و باعث شد او محور فلسفه خود را بر وجودشناسی بنا نهد و برای فراتر رفتن از مفهوم وجود و رسیدن به حقیقت عینی و انضمامی وجود تلاش فراوانی کند....

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 19  issue 75

pages  109- 138

publication date 2018-11-22

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023